pendik escort
ataşehir escort
Restbet
Restbet üye ol
Restbet giriş
Restbet kayıt
Restbet canlı bahis
Restbet yeni adresi
|
|||
درباره پرونده |
طراح و برنامهنویس: امیر فکرآزاد [ایمیل]
طراح لوگو: رضا عابدینی [سایت] [ایمیل]
نویسندگان:
طراح لوگو: رضا عابدینی [سایت] [ایمیل]
نویسندگان:
- امیرحسین هاشمی [ایمیل]
- حامد اوصانلوی [ایمیل]
- معین فرّخی [ایمیل]
- حمیدرضا رفعتنژاد [ایمیل]
- طوفان موسوی [ایمیل]
- کوشا خدابندهلو [ایمیل]
- آیین نوروزی [ایمیل]
- مصطفی اوصانلوی [ایمیل]
- ميعاد.ب [ایمیل]
- اديب فروتن [ایمیل]
- محدثه [ایمیل]
- آریا بخششی [ایمیل]
- آرش آرین [ایمیل]
- آریا باقر [ایمیل]
- محمّد میرزاعلی [ایمیل]
- سپینود ناجیان [ایمیل]
- علیرضا زارعی [ایمیل]
- علی حسینی [ایمیل]
- الف.میم [ایمیل]
- علیرضا صمدی [ایمیل]
- محمد میرزایی [ایمیل]
- شایان جاهد [ایمیل]
- اشکان خیلنژاد [ایمیل]
- زهرا غمناک [ایمیل]
- مجید منتظر مهدی [ایمیل]
- فرانک ادواردز [ایمیل]
- کسری ایزدفر [ایمیل]
- هادی نگارش [ایمیل]
- مریم آرطور [ایمیل]
- علی فرشچی [ایمیل]
- مهمان [ایمیل]
- پرورسیوس [ایمیل]
- شایان دادبین [ایمیل]
- حسین فلاح [ایمیل]
- neutrino [ایمیل]
|
|||
previously on lost ![]() |
محدثه |
تا پیش از لاست هیچوقت یک tv series آمریکایی ندیده بودم، و اگر از friends بگذریم، حتی چیزی هم در موردشان نشنیده بودم. در دورهی اینترنتگردیهای بعد از لاست، متوجه دو نکته شدم، یکی اینکه سیستم پخش سریالهای آمریکایی، بهجز آنها که short series نام دارند، مانند لاست به این شکل است که هر سال یک فصل پخش میشود و بعد پخش سریال متوقف و ساخت فصل بعد شروع میشود، و فصل جدید در سال بعد پخش میشود. نکتهی بعدی که درموردش نمیدانستم این بود که در آمریکا سریالهای تلویزیونی به اندازهی فیلمها و حتی شاید بیشتر از آنها مهم هستند و برایشان هزینه میشود و جوایز مهم مربوط به خودشان را دارند، و خلاصه اینکه مفهوم سریال تلویزیونی با چیز مبتذلی که ما در ذهن داریم در آنجا بهکلی متفاوت است. این گشتوگذار یک نتیجهی عالی دیگر هم داشت، و آن پیداکردن مجازی مخاطبان حرفهای و پروپاقرص سریالهای آمریکایی در ایران بود، موجوداتی که نمونههای غیرمجازیشان را تا آن موقع در زندگیم ندیده بودم. از این راه بود که با کلی از سریالهای مطرح قدیمی و روز آمریکا آشنا شدم و شروع کردم به تهیه و تماشایشان. گذران وقت با تماشای سریالهایی که بیاغراق لااقل از ۸۰ درصد فیلمهای آمریکایی بهوضوح بهتر و جذابترند تجربهی بسیار لذتبخشی بود. desperate housewives و friends و 24 هرکدام در ژانر خودشان یک سورپرایز کوچک بودند. سورپرایز دیگری هم درکار بود، یک سریال انیمیشن به نام south park.
south park غافلگیرکننده است، و شاید راحت نشود توضیح داد که چرا. ساخت آن بسیار ساده است، در تناقض کامل با انیمیشنهای پیشرفتهی امروزی. همچنین خط داستانیاش، که داستانهایی مربوط به زندگی ۴ بچهی ۸ ساله در شهری کوهستانی و دورافتاده بهنام south park است. شاید اولین غافلگیری این باشد که مخاطب بالقوهی south park کودکان و نوجوانان نیستند، و با جستجوی بیشتر میشود فهمید که در کشورهای مختلف محدودیت سنی از +15 تا +18 سال برای تماشای آن اعمال میشود. برای دو سازندهی نابغهی south park، تری پارکر و مت استون، تقریبن هیچ خط قرمزی وجود ندارد. south park از همان دقایق اول به وضوح این موضوع را اعلام و ادامهدادن یا ندادن این سیستم را به شما واگذار میکند. خط قرمز نداشتن، فقط شامل کلمات رکیک یا تصاویر ممنوعه نیست، تقریبن هیچ امر مقدسی نیست که در south park به خاک و خون کشیده نشود. پاکی و معصومیت کودکان، نهاد مقدس خانواده، مدرسه، معلم، مذهب به هر معنایی که در نظر بگیرید، حقوق بشر، فمینیسم، محیط زیست، و هر چیز دیگری که ممکن است جزو مقدسات فرد یا افرادی باشد. سن کم و لابد عقل ناقص قهرمانان داستان، و عجیب و غریب بودن شهرشان و مردمانش، بهانهی خوبی شده برای فرار از مسؤولیت بعدی و نقد بیرحمانهی هر چیزی که بهنظرشان احمقانه، خندهدار، یا حتی صرفن قابل مسخرهکردن میآید. south park به بیمسؤولیتی زمان کودکی میبردمان، به زمانیکه بی ترس و ملاحظه و محافظهکاری، هر چیزی را که به ذهنمان میرسید میگفتیم و هر سؤالی که میخواستیم میپرسیدیم و در یک کلام، هر غلطی که دلمان میخواست میکردیم.
شخصیتپردازی south park بینظیر است. یعنی اینطوری در نظر بگیرید که تکتک بچههای مدرسهی ابتدایی، معلمهایشان، مدیرشان، مشاورشان، مامان و باباهایشان، خواهر و برادرشان، حیوان خانگیشان، پلیس شهر، شهردار، مسیح، آشپز مدرسه، و حتی افرادی که یک بار بیشتر نمیبینیمشان، خیلی تمیز و دقیق تعریف و صاحب شناسنامه میشوند. south park ناکجاآبادی و بیهویت نیست، زمان و مکان دقیق دارد، جامعهی آمریکایی و مسائل روز آن را در اپیزودهای بیستدقیقهایاش به تصویر میکشد، و درونمایهاش علیرغم ظاهر ولنگار و آنارشیستی، شدیدن متعهد و انسانیست.
از این به بعد، هم برای اینکه «از لاست نوشتن» تکراری و خستهکننده نشود و هم برای قابلیتهای بسیار زیادی که south park برای بهیادآوردن و نوشتن و خندیدن و لذتبردن دارد، در بعضی از شمارههای پرونده از south park مینویسم. اسم ستون همان previously on lost میماند ولی، که هم بشود از لاست باز هم در آن نوشت و هم یادمان بماند که لاست تا همیشه چیز دیگریست.
نظرات (۱۱)
south park غافلگیرکننده است، و شاید راحت نشود توضیح داد که چرا. ساخت آن بسیار ساده است، در تناقض کامل با انیمیشنهای پیشرفتهی امروزی. همچنین خط داستانیاش، که داستانهایی مربوط به زندگی ۴ بچهی ۸ ساله در شهری کوهستانی و دورافتاده بهنام south park است. شاید اولین غافلگیری این باشد که مخاطب بالقوهی south park کودکان و نوجوانان نیستند، و با جستجوی بیشتر میشود فهمید که در کشورهای مختلف محدودیت سنی از +15 تا +18 سال برای تماشای آن اعمال میشود. برای دو سازندهی نابغهی south park، تری پارکر و مت استون، تقریبن هیچ خط قرمزی وجود ندارد. south park از همان دقایق اول به وضوح این موضوع را اعلام و ادامهدادن یا ندادن این سیستم را به شما واگذار میکند. خط قرمز نداشتن، فقط شامل کلمات رکیک یا تصاویر ممنوعه نیست، تقریبن هیچ امر مقدسی نیست که در south park به خاک و خون کشیده نشود. پاکی و معصومیت کودکان، نهاد مقدس خانواده، مدرسه، معلم، مذهب به هر معنایی که در نظر بگیرید، حقوق بشر، فمینیسم، محیط زیست، و هر چیز دیگری که ممکن است جزو مقدسات فرد یا افرادی باشد. سن کم و لابد عقل ناقص قهرمانان داستان، و عجیب و غریب بودن شهرشان و مردمانش، بهانهی خوبی شده برای فرار از مسؤولیت بعدی و نقد بیرحمانهی هر چیزی که بهنظرشان احمقانه، خندهدار، یا حتی صرفن قابل مسخرهکردن میآید. south park به بیمسؤولیتی زمان کودکی میبردمان، به زمانیکه بی ترس و ملاحظه و محافظهکاری، هر چیزی را که به ذهنمان میرسید میگفتیم و هر سؤالی که میخواستیم میپرسیدیم و در یک کلام، هر غلطی که دلمان میخواست میکردیم.
شخصیتپردازی south park بینظیر است. یعنی اینطوری در نظر بگیرید که تکتک بچههای مدرسهی ابتدایی، معلمهایشان، مدیرشان، مشاورشان، مامان و باباهایشان، خواهر و برادرشان، حیوان خانگیشان، پلیس شهر، شهردار، مسیح، آشپز مدرسه، و حتی افرادی که یک بار بیشتر نمیبینیمشان، خیلی تمیز و دقیق تعریف و صاحب شناسنامه میشوند. south park ناکجاآبادی و بیهویت نیست، زمان و مکان دقیق دارد، جامعهی آمریکایی و مسائل روز آن را در اپیزودهای بیستدقیقهایاش به تصویر میکشد، و درونمایهاش علیرغم ظاهر ولنگار و آنارشیستی، شدیدن متعهد و انسانیست.
از این به بعد، هم برای اینکه «از لاست نوشتن» تکراری و خستهکننده نشود و هم برای قابلیتهای بسیار زیادی که south park برای بهیادآوردن و نوشتن و خندیدن و لذتبردن دارد، در بعضی از شمارههای پرونده از south park مینویسم. اسم ستون همان previously on lost میماند ولی، که هم بشود از لاست باز هم در آن نوشت و هم یادمان بماند که لاست تا همیشه چیز دیگریست.
نظرات (۱۱)
حالا که سریالای آمریکایی رو نیگا میکنی، scrubs رو از دست نده!
من دنبال فرندز بودم ولی نتونستم پیداش کنم. شما می تونید راهنماییم کنید تا گیرش بیارم؟
باز هم انقدر فوق العاده جذاب نوشته ای که آدم را ببرد به سمت اینکه حتما ببیندش و حتما عاشق سوات پارک بشود.
این جا همیشه جواب سوال آدم رو نمیدین؟
به سینا: دارم میبینمش اون رو هم. خیلی خوبه، ولی سورپرایز نبوده لااقل تا اینجاش، آخر سیزن 1. ولی یه سورپرایز جدید دیگه پیدا کردهم با دیدن سه قسمت اولش: دکتر هاوس. شاید یه روزی اینجا درموردش نوشتم.
به لیلا: good for me!
به احمد: گوگل را دریابید. همین الان خودم سرچ کردم و نتیجه داد.
prison break هم دریاب :)
and couplings albate man felan daramesho azash shenidam yani nemibinamesh felan mashghoole friendsam ke 10ta seasone!!!
خیلی جوگیری ها! کلآ تا یه چیزی می بینی، زود میای اینجا که "چقدر فوق العاده بود" یا "فلان صحنه اش چقدر میخکوب کننده بود"... چیزای خیلی عالی تری توی دنیا وجود دارند که اصلا قابل مقایسه با این چیزایی که تو رو همش میخکوب میکنن نیستند. برو چیزای بهتری ببین.
سریال The Simpsons رو هم از دست نده
به سارا و سهیلا: هر دوش توی برنامهست. ممنون.
به مازیار: چشم.
به اردلان: سیزن 1 اش رو دیدهم. دارم میبینم بقیهش رو هم.
محدثه؟ محدثه خودمون/ فرزانه لینک اینجا رو برام فرستاد. / از تمام چیزایی که دیدی من فقط لاست رو ددیم چون اصلا استعداد سریال دیدن ندارم. ولی این آقای شوهر ما شدیدا با شما هم سلیقه هستن . گفتم مراتب تشکر خودم و همسر رو خدمتتون ابلاغ کنم/ تبریک میگم دیگه دو هفته بیشتر نمونده تا شروع فصل 5